loading...

بیا عاشقی را رعایت کنیم....

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست:( سر خُم می سلامت، من شکستم فدای سرت)

بازدید : 906
جمعه 15 اسفند 1398 زمان : 14:17

کلاس پنجم دبستان که بودم، یکبار معلممون ساعت انشا گفت موضوع امروز اینه: از چه چیزی رنج میبرید، بر عکس همیشه که می‌گفت ببرید خونه بنویسید و جلسه بعد بیارید بخونید. اون روز گفت؛ همین الان توی کلاس بنویسید و دفترهاتون رو تحویل بدید. همه شروع کردیم به نوشتن و دفترامون رو تحویل دادیم. هیچ وقت فکر نمیکردم اون چیزی نوشتم توی عالم بچگی، اینقدر معلممون رو جذب کنه. دفتر رو که تحویل دادم، با توجه به سابقه خوبی که توی انشا نوشتن داشتم، دفترم رو باز کرد و یهویی گفت احسنت، آفرین، فوق العادست. به بچه‌ها گفت: حالا بگید انشاهاش رو میبره خونه میده باباش براش بنویسه. امروز که دیگه دیدید جلو چشمتون توی مدرسه نوشت. شاید این اتفاق و اون تشویق معلم کلاس پنجمم باعث شد، اون انشا تا امروز که ۱۹ ساال از اون ماجرا میگذره همچنان توی ذهنم بمونه،

you kinda won't believe it
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 32
  • بازدید کننده امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 324
  • بازدید سال : 2345
  • بازدید کلی : 6281
  • کدهای اختصاصی